نبشیلغتنامه دهخدانبشی . [ ن َ ] (ص نسبی ، اِ) در اصطلاح بنایان ، کاشی یا آجری که ملتقای دو سطح آن زاویه ٔ قائمه تشکیل ندهد بلکه بوسیله ٔ سطح کم عرض دیگری دو سطح آن به هم پیوندد. آجری که لبه ٔ تیز نداشته باشد.
نبشیفرهنگ فارسی معین(نَ) (ص نسب .) 1 - هر چیز نبش دار. 2 - آجر یا کاشی که لبة تیز نداشته باشد. 3 - تیرآهن .
نبشی مازکkeelson angle barواژههای مصوب فرهنگستانهریک از نبشیهایی که در دو طرف مازک قرار دارد و ورقهای بدنه را به آن متصل میکنند
طُرهمازة نبشیدارside bar keelواژههای مصوب فرهنگستانطُرهمازهای که دو پهلوی آن دارای نبشی است و باریکهها را به آن وصل میکنند
نبشی مازکkeelson angle barواژههای مصوب فرهنگستانهریک از نبشیهایی که در دو طرف مازک قرار دارد و ورقهای بدنه را به آن متصل میکنند
دَرنِشینhatch-rest bar, ledge bar, hatch-rest section, hatch bearer, hatch-ledge bar, hatch zeeواژههای مصوب فرهنگستاننبشی فلزی به شکل Z که بهعنوان پایة نگهدارندة درِ انبار، دورتادور دهانة آن نصب میشود
لکۀ انبارش مرطوبwet storage stainواژههای مصوب فرهنگستانمحصول خوردگی سفیدرنگی بر روی سطح رویاندودشده و براق، بهویژه در شیارهای ریز میان صفحات انبارشده و نبشیهای بستهبندی که برای مدت طولانی در تماس با آب قرار دارند متـ . زنگ سفید white rust
نبشی مازکkeelson angle barواژههای مصوب فرهنگستانهریک از نبشیهایی که در دو طرف مازک قرار دارد و ورقهای بدنه را به آن متصل میکنند
زاویة اصطکاک جنبشیangle of kinetic frictionواژههای مصوب فرهنگستانزاویة اصطکاک هنگامی که یک جسم در حال حرکت بر روی جسم دیگر باشد