نتراشیدهلغتنامه دهخدانتراشیده . [ ن َ ت َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مقابل تراشیده . رجوع به تراشیده شود.
دستوپاچلفتیبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه پاچلفتیبودن، نتراشیده (نخراشیده) بودن، ناهنجار(بدترکیب) بودن، افتضاح کردن
دستوپاچلفتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه فتی، نتراشیده، نخراشیده، ناهنجار، بدترکیب، بیلطافت، بیظرافت، بیذوق
نتراشیدهلغتنامه دهخدانتراشیده . [ ن َ ت َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مقابل تراشیده . رجوع به تراشیده شود.
نتراشیدهلغتنامه دهخدانتراشیده . [ ن َ ت َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مقابل تراشیده . رجوع به تراشیده شود.