نجاکثلغتنامه دهخدانجاکث .[ ن َ ک َ ] (اِخ ) بلدی است به ماوراءالنهر، از آنجا تا بناکث دو فرسخ است و این هر دو از قرای شاش [ = چاچ ]اند. (از معجم البلدان ). رجوع به نجانیکث شود.
نزاقتلغتنامه دهخدانزاقت . [ ن َ ق َ ] (از ع ، اِمص ) مصدر منحوت از نَزق . سبکی . شتاب کردن به وقت خشم : و ترقی سن که لجام نزاقت شبان دست بالا گرفت . (جهانگشای جوینی ).