نخارهلغتنامه دهخدانخاره . [ ن َ رَ / رِ ] (اِ) بمعنی ناهار است ، و آن چیزی نخوردن باشد تا مدتی از روز. (برهان قاطع). ناهار. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) (از آنندراج ) (از جهانگیری ).
نخوریلغتنامه دهخدانخوری . [ ن َخ ْوَ ری ی ] (ع ص ) فراخ دهن و فراخ شکم و فراخ سوراخ پستان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). واسعالفم . واسعالجوف . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). یا فراخ احلیل . (از معجم متن اللغة). ج ، نَخاوِرَة.
نخارهلغتنامه دهخدانخاره . [ ن َ رَ / رِ ] (اِ) بمعنی ناهار است ، و آن چیزی نخوردن باشد تا مدتی از روز. (برهان قاطع). ناهار. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) (از آنندراج ) (از جهانگیری ).
نخارهلغتنامه دهخدانخاره . [ ن َ رَ / رِ ] (اِ) بمعنی ناهار است ، و آن چیزی نخوردن باشد تا مدتی از روز. (برهان قاطع). ناهار. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) (از آنندراج ) (از جهانگیری ).