نخجوان تپهلغتنامه دهخدانخجوان تپه . [ ن َ ج َ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، در 18 هزارگزی شمال شرقی ارومیه و 4 هزارگزی شمال راه ارومیه به سلماس در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و <span cla
نخجوانیلغتنامه دهخدانخجوانی . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) احمدبن ابی بکربن محمد، ملقب به نجم الدین . رجوع به نجم الدین ، احمد... شود.
نخجوانیلغتنامه دهخدانخجوانی . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) محمدعلی (ملا...)بن حاجی خداداد. از مشاهیر علمای امامیه و فقیه اصولی و محدث قرن اخیر و مرجع تقلید شیعیان قفقاز و نقاط دیگر بود و به سن 66سالگی در 1334 هَ . ق . به کربلا درگذشت . از
پیرعمر نخجوانیلغتنامه دهخداپیرعمر نخجوانی . [ ع ُ م َ رِ ن َ ج َ ] (اِخ ) (مزار...) مزار و موضعی به نخجوان . (حبیب السیرچ خیام ج 3 ص 247) (ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 224).
جامه ٔ نخجوانیلغتنامه دهخداجامه ٔ نخجوانی . [ م َ / م ِ ی ِ ن َ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سقرلات و لندره ومانند آنرا گویند. (برهان ) (بهار عجم ) (آنندراج ).
نخجوانیلغتنامه دهخدانخجوانی . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) احمدبن ابی بکربن محمد، ملقب به نجم الدین . رجوع به نجم الدین ، احمد... شود.
نخجوانیلغتنامه دهخدانخجوانی . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) محمدعلی (ملا...)بن حاجی خداداد. از مشاهیر علمای امامیه و فقیه اصولی و محدث قرن اخیر و مرجع تقلید شیعیان قفقاز و نقاط دیگر بود و به سن 66سالگی در 1334 هَ . ق . به کربلا درگذشت . از
پیرعمر نخجوانیلغتنامه دهخداپیرعمر نخجوانی . [ ع ُ م َ رِ ن َ ج َ ] (اِخ ) (مزار...) مزار و موضعی به نخجوان . (حبیب السیرچ خیام ج 3 ص 247) (ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 224).
نخجوان تپهلغتنامه دهخدانخجوان تپه . [ ن َ ج َ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، در 18 هزارگزی شمال شرقی ارومیه و 4 هزارگزی شمال راه ارومیه به سلماس در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و <span cla
جامه ٔ نخجوانیلغتنامه دهخداجامه ٔ نخجوانی . [ م َ / م ِ ی ِ ن َ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سقرلات و لندره ومانند آنرا گویند. (برهان ) (بهار عجم ) (آنندراج ).
نخشوانلغتنامه دهخدانخشوان . [ ن َ ش ُ / ش َ ] (اِخ ) نشوی . نخجوان . شهری است به آذربایجان . (منتهی الارب ) رجوع به نخجوان شود.
نشویلغتنامه دهخدانشوی . [ ن َش ْ ] (اِخ ) نخجوان . ضبط دیگری است از نخجوان : یارب ای خالق مکان و زمان مرسل و منزل نبی و نپی من درویش را ببخش غنی من دلریش را فرست شفی بار دیگر چنان که مطلوب است برسانم به خطه ٔ نشوی .هندوشاه نخجوانی (از صحاح ا
آزادلغتنامه دهخداآزاد. (اِخ ) نام قصبه ای از توابع نخجوان که شراب و انگور آن مشهور بخوبی است . و مردم آن سفیدفام و نیکوروی باشند. و رجوع به آس و آزاده شود.
قراتونهلغتنامه دهخداقراتونه . [ ق َ ن َ ] (اِخ ) جائی است در راه نخجوان به تبریز. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 502).
نخجوان تپهلغتنامه دهخدانخجوان تپه . [ ن َ ج َ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، در 18 هزارگزی شمال شرقی ارومیه و 4 هزارگزی شمال راه ارومیه به سلماس در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و <span cla
نخجوانیلغتنامه دهخدانخجوانی . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) احمدبن ابی بکربن محمد، ملقب به نجم الدین . رجوع به نجم الدین ، احمد... شود.
نخجوانیلغتنامه دهخدانخجوانی . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) محمدعلی (ملا...)بن حاجی خداداد. از مشاهیر علمای امامیه و فقیه اصولی و محدث قرن اخیر و مرجع تقلید شیعیان قفقاز و نقاط دیگر بود و به سن 66سالگی در 1334 هَ . ق . به کربلا درگذشت . از