خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ندرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ندرت
/nodrat/
معنی
کمی؛ کمیابی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
کمی، کمیابی، نایابی ≠ وفور
دیکشنری
paucity, rarity
-
جستوجوی دقیق
-
ندرت
واژگان مترادف و متضاد
کمی، کمیابی، نایابی ≠ وفور
-
ندرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ندرة] nodrat کمی؛ کمیابی.
-
ندرت
لغتنامه دهخدا
ندرت . [ ن ُ رَ ] (اِخ ) لاله حکیم چند تهانیسری ، متخلص به ندرت . از پارسی گویان هند است و در قرن دوازدهم میزیسته و با میرزا بیدل و سراج الدین آرزو معاصر و مصاحب بوده و نزد سرخوش مشق شاعری کرده و در اواسط قرن دوازدهم درگذشته :سوزد به خاک هم ز تب عشق ...
-
ندرت
لغتنامه دهخدا
ندرت . [ ن ُ رَ ] (ع اِمص ) کمی . (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (فرهنگ نظام ). تنگ یابی . کم یابی . دیریابی . شذوذ. دشواریابی . عزت . (یادداشت مؤلف ). ندرة.- بر سبیل ندرت ؛ گاهگاه . گاه وگداری .- به ندرت ؛ ندرتاً. ندرةً.|| تنهائی . (ناظم الاطباء) ...
-
ندرت
فرهنگ فارسی معین
(نُ رَ) [ ع . ندرة ] (اِمص .) کمیابی ، آنچه گاهی پیدا و آشکار شود.
-
ندرت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
paucity, rarity
-
واژههای مشابه
-
به ندرت
فرهنگ واژههای سره
جسته گریخته
-
به ندرت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
hardly, infrequently, rarely, scarcely, seldom
-
ندرت وقوع
دیکشنری فارسی به انگلیسی
infrequency, nfrequence
-
واژههای همآوا
-
ندرة
لغتنامه دهخدا
ندرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) پاره ای از زر که در کان یافته شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). قطعه ای از طلا یا نقره که در معدن یافته شود. (از المنجد). || (اِمص ) نُدْرَة. رجوع به نُدرَة شود.- فی الندرة ؛ گاهی . بعد چند روز. (اق...
-
ندرة
لغتنامه دهخدا
ندرة. [ ن َ/ ن ُ رَ ] (ع اِمص ) اسم است از ندر و ندور به معنی کمیاب شدن . (اقرب الموارد). رجوع به ندرت شود. || (اِ) آنچه از میان چند چیز ظاهر و آشکار گرددو از میان چیزی برآید و ساقط شود. (ناظم الاطباء).
-
ندرةً
لغتنامه دهخدا
ندرةً. [ ن ُ رَ تَن ْ ] (ع ق ) گاه گاه . به ندرت . (ناظم الاطباء). رجوع به ندرتاً شود.