چندلالغتنامه دهخداچندلا. [ چ َ ] (اِخ ) از قرای سوادکوه است و هشت خانوار سکنه دارد. (مرآت البلدان ج 4 ص 274). از دهات سوادکوه . (مازندران و استرآباد رابینو ص 156).
تیر چندلاsandwich beam, flitch beam, flitch girderواژههای مصوب فرهنگستانتیری که از لایههای چوبی و فلزی ساخته شده باشد
نذیللغتنامه دهخدانذیل . [ ن َ ] (ع ص ) کمینه . ناکس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فرومایه . (ناظم الاطباء). خوار.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نَذْل . (اقرب الموارد). رجوع به نَذْل شود. ج ، نُذَلاء، نِذال .
انذلاءلغتنامه دهخداانذلاء. [اِ ذِ ] (ع مص ) چیده شدن رطب . (ناظم الاطباء). چیده شدن خرما با چیزی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یقال : انذلی الرطب معه کیف شاء. (ناظم الاطباء).