نزدیکبینی بدخیمmalignant myopia, pernicious myopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نزدیکبینی که پیامد بیماری وخیم مشیمیه است و به جداشدگی شبکیه و کوری منجر میشود
نزدیک بینیلغتنامه دهخدانزدیک بینی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) نزدیک بین بودن . صفت نزدیک بین . رجوع به نزدیک بین شود.
نزدیکبینی انحناییcurvature myopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نزدیکبینی ناشی از تغییر یا افزایش انحنای سطوح انکساری چشم، بهویژه قرنیه
نزدیکبینی سادهsimple myopiaواژههای مصوب فرهنگستان1. نزدیکبینی ناشی از رشد طبیعی کرۀ چشم سالم 2. نزدیکبینی صرف بدون آستیگماتی متـ . نزدیکبینی اولیه primary myopia