خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشوز
لغتنامه دهخدا
نشوز. [ ن ُ ] (ع مص ) ناسازگاری کردن زن با شوهر. (غیاث اللغات ). ناسازواری کردن زن با شوی و در خشم آوردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناسازواری کردن شوهر با زن یا زن با شوهر. (دهار) (از زوزنی ). ناساختن زن با شوهر و یا شوهر با...
-
واژههای همآوا
-
نشوظ
لغتنامه دهخدا
نشوظ. [ ن ُ ] (ع مص ) نخستین روییدن نبات که زمین بشکافدو هنوز برگ نیاورده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). روییدن نبات در آغاز آشکار شدن آن ، هنگامی که زمین را می شکافد. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة).
-
جستوجو در متن
-
بدسری
لغتنامه دهخدا
بدسری . [ ب َ س َ ] (حامص مرکب ) بدرفتاری . سؤرفتار. سؤمعامله . کج تابی . ناسازگاری . ناسازواری . سؤمعاشرت . بدتابی : نشوز؛ بدسری کردن با شوی . ناسازواری کردن با کسی . سر بدسری گذاشتن با کسی . بنای بدسری گذاشتن با کسی . (از یادداشتهای مؤلف ).
-
نشز
لغتنامه دهخدا
نشز. [ ن َ / ن َ ش َ ] (ع اِ) جای بلند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (منتهی الارب ). مکان مرتفع. (اقرب الموارد) (المنجد). جای بلند و مرتفع. (ناظم الاطباء). نشاز. (اقرب الموارد). ج ، نشوز، انشاز، نشاز.
-
ذأر
لغتنامه دهخدا
ذأر. [ ذَءْرْ] (ع مص ) ترسیدن . || عار و ننگ داشتن از. || دلیری کردن . چیره شدن . (زوزنی ). || خشم گرفتن به . || ذأر چیزی ، ناخوش داشتن آن را و رمیدن و روی گردانیدن از آن . || ذَأر به امری ، خوی گرفتن و عادت کردن به آن . || ناسازواری کردن زن با شو...
-
نشز
لغتنامه دهخدا
نشز. [ ن َ ] (ع اِ) مکان مرتفع. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به نَشْزْ و نَشَز شود. || (ص ) غلیظ شدید. (از اقرب الموارد). ج ، نشوز، نشاز. || (مص ) بلند نشستن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء). برتر نشستن .(تاج ...
-
نشوص
لغتنامه دهخدا
نشوص . [ ن ُ ] (ع مص ) بلند گردیدن ابر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ارتفاع . (تاج المصادر بیهقی ) برآمدن ابر. (از اقرب الموارد) (از المنجد). برآمدن ابر و بالا رفتن هرچیزی . (ازمعجم متن اللغة). || ناسازواری کردن زن شوی را و در غضب آور...
-
ناشزة
لغتنامه دهخدا
ناشزة.[ ش ِ زَ ] (ع ص ) لحمة ناشزة؛ گوشت برآمده بر جسم . (از اقرب الموارد). تأنیث ناشز است . رجوع به ناشز شود. || زنی که از اطاعت شرعی مرد بیرون رود، در آن صورت حق نفقه و کسوة ندارد. (فرهنگ نظام ). زن سرکش که امتناع از شوهر خود کند و به وی دست ندهد....
-
برتر
لغتنامه دهخدا
برتر. [ ب َ ت َ] (ص تفضیلی ) اعلی . (ترجمان القرآن ). ارفع. عالی تر. (ناظم الاطباء). بلندتر و اعلی . (آنندراج ). افضل . اجل . مقابل فروتر. بالاتر. (ناظم الاطباء). والاتر در مقام و منزلت و در مکان و محل . مقابل پست تر : بفرمان او گردد این آسمان که او ...
-
طغرل
لغتنامه دهخدا
طغرل . [ طُ رِ / رُ ] (اِخ ) ابن ارسلان ، السلطان الاعظم رکن الدنیا و الدین معز الاسلام و المسلمین ، ابوطالب طغرل بن ارسلان قسیم امیرالمؤمنین (طغرل ثالث ) (573 تا 590 هَ . ق .).کمال دولت و کامیاری و وفور حشمت و بختیاری سلطان ماضی طغرل سلجوقی از آن ز...