خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشیب
لغتنامه دهخدا
نشیب . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، در 20 هزارگزی شمال شرقی صفی آباد، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 583 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و پنبه و زیره و میوه ها، شغل اهالی زراعت است . (از فره...
-
نشیب
لغتنامه دهخدا
نشیب . [ ن ِ / ن َ ] (ص ، اِ) اوستا: نیخشوئپه ، پهلوی : نَ (َیَ) شپ ، نَ (َیَ) شپیتن (فرود شدن )، پهلوی : نیشپک (غروب [ آفتاب و ماه ])، پازند: نیشوه ، برای وهژه (بهیزک )، کردی : سرنشیو (برگشته ،[ سر به پائین ])، نیز کردی نشوو ، نشیو (نشیب یک تپه )، ش...
-
نشیب
لغتنامه دهخدا
نشیب . [ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور، در 30 هزارگزی شمال غربی چکنه ٔ بالا، در ناحیه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 114 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغر...
-
واژههای مشابه
-
نشیب فراز
لغتنامه دهخدا
نشیب فراز. [ ن ِ / ن َ ف َ ] (اِ مرکب ) پست و بلند و زیر و زبر و بالا وپست و بلندی های روزگار و سود و زیان و منفعت و ضرر هر کاری . (ناظم الاطباء). رجوع به نشیب و فراز شود.
-
نشیب سار
لغتنامه دهخدا
نشیب سار. [ ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب ) در فرهنگ دساتیرآمده است : نشیب سار اسم مرتبه ٔ فرق است از مراتب ثلاثه ٔ ایزدشناسی به اصطلاح هیربدان یعنی صوفیه ٔ صفیه که مشاهده ٔ کثرت باشد بدون وحدت و جدا دانستن وحدت از کثرت و ویژه درونان فارس این مرتبه ٔ فرق را ف...
-
نشیب لاخ
لغتنامه دهخدا
نشیب لاخ . [ ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب ) از عالم [ از قبیل ] سنگلاخ و دیولاخ است . (از آنندراج ).
-
نشیب و فراز دیده
لغتنامه دهخدا
نشیب و فراز دیده . [ ن ِ / ن َ ب ُ ف َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مجرب . که سخت و سست و پست و بلند جهان دیده است . سرد و گرم چشیده . تجربت اندوخته .
-
نشیب و فراز
لغتنامه دهخدا
نشیب و فراز. [ ن ِ / ن َ ب ُ ف َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پست و بالا. دشت و کوه . سهل و جبل : رسیدند زی شهر چندان فرازسپه خیمه زد در نشیب و فراز. رودکی .شهریاری که گرفته ست به تدبیر و به تیغاز سراپای جهان هرچه نشیب است و فراز. فرخی .ز مشکلات طریقت ع...
-
فراز و نشیب
لغتنامه دهخدا
فراز و نشیب . [ ف َ زُ ن ِ / ن َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بلندی و پستی . سربالایی و سرازیری : که این ترک بدساز مردم فریب نبیند همی از فراز و نشیب . فردوسی .رجوع به فراز شود.
-
سر در نشیب کردن
لغتنامه دهخدا
سردر نشیب کردن . [ س َ دَ ن ِ / ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از شرمسار و خجل شدن . (آنندراج ) (انجمن آرا). || زوال کار. (برهان ) (انجمن آرا).
-
جستوجو در متن
-
حدور
لغتنامه دهخدا
حدور. [ ح َ ] (ع اِ) زمین نشیب . (منتهی الارب ). جای نشیب .
-
نشیبگاه
لغتنامه دهخدا
نشیبگاه . [ ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب ) جای پست و فرود. (ناظم الاطباء). (از: نشیب + گاه ). رجوع به نشیب شود.
-
صبب
لغتنامه دهخدا
صبب . [ ص َ ب َ ] (ع اِ) زمین نشیب . || ریزش جوی یا راه در نشیب . ریگ ریزان . || (مص ) عاشق شدن . شیفته شدن . (منتهی الارب ).