لغتنامه دهخدا
نتخ . [ ن َ ] (ع مص ) نگریستن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). نگریستن سوی کسی . (ناظم الاطباء). نگاه کردن . (از اقرب الموارد) (المنجد) (از معجم متن اللغة). چشم واکردن . (زوزنی ). || برکشیدن خار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیرون آوردن خار را از پای با منقاش . || از بیخ برکندن