نعتولغتنامه دهخدانعتو. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه حمام بخش جنت آباد شهرستان مشهد، در 42 هزارگزی شمال غربی صالح آباد در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 145 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و زعفرا
ناحطلغتنامه دهخداناحط. [ ح ِ ] (ع ص )سخت سرفنده . (منتهی الارب ). کسی که سرفه می کند. (ناظم الاطباء). کسی که سخت سرفه می کند. (المنجد). || زفیر برآورنده . (ناظم الاطباء) (از المنجد).
نهدلغتنامه دهخدانهد. [ ن َ ] (اِخ ) نام طایفه ای است از اعراب . (از انساب سمعانی ). قبیله ای است به یمن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
تایةلغتنامه دهخداتایة. [ ی َ ] (ع اِ) نعتی است در طایه بهمه ٔ معانی . (منتهی الارب ). رجوع به طایه شود.
حال گردانلغتنامه دهخداحال گردان . [ گ َ ] (نف مرکب ) نعت فاعلی از حال گرداندن . گرداننده و تغییردهنده ٔ حالها. || محوّل الأحوال . نعتی از نعوت خدای تعالی : من نگویم که جز خدای کسی حال گردان و غیب دان باشد. انوری .خاقانی امید را مکن قطع
لایزالیلغتنامه دهخدالایزالی . [ ی َ ] (ص نسبی ) سرمدی . دائمی . ابدی : درهای همه ز عهد خالیست الا در تو که لایزالیست . نظامی . || نعتی خدای تعالی را : فرد ازلی به ذوالجلالی حق ابدی به لایزالی . <p c