نقاشی خطواژهنامه آزادنقاشی خط یکی از انواع شیوه های خوشنویسی می باشد که آن را بصورت یک واژه ای همچون "نقاشیخط " ، " خطنقاشی" ،" خطاشی " همچنین دو واژه ای " نقاشی خط "،"خط نقاشی " می نامند ، نقاشی خط طی چند دهه اخیر رشد چشم گیری داشته است ،
نقاشیلغتنامه دهخدانقاشی . [ ن َق ْ قا ] (حامص ) حرفه ٔ نقاش . صورتگری . مصوری . چهره گشائی . تصویرکشی . نگارگری . نقاشه . || (اِ مرکب ) نقش . عمل نقاشی . (یادداشت مؤلف ). تصویر. صورت . نگار. نقشی که به دست نقاش کشیده شده است . آنچه نقاش رسم کرده است . || کارگاه نقاشی . محل کار نقاش . جای نقاش
نقاشی خط هوالجمیلواژهنامه آزادنقاشي خط هوالجميل يكي از ابداعات سبحان مهرداد محمدپور مي باشد ، اين شيوه از نقاشي خط با توجه به قواعد معاصر با ساير شيوه هاي نقاشي خط تفاوت دارد از نمونه آثار نقاشي خط هوالجميل مي توان به اثرهنري نفيس با متن حديث سلسلة الذب به صورت پرنده و غزاله در موزه آستان قدس رضوي اشاره كرد.
خطاشیواژهنامه آزادخطاشی یکی از انواع شیوه های خوشنویسی است که آن را به صورت واژه ای همچون «نقاشی خط» ، «خط نقاشی» ،«خطاشی» همچنین دو واژه ای «نقاشی خط»،«خط نقاشی» می نامند، خطاشی یا همان نقاشی خط، طی چند دهه اخیر رشد چشم گیری کرده است، از آثار معروف نقاشیخط می توان به پرنده مبعث، پرنده سلسله الذهب، غزال در زیر سایه خ
نقاشیخطواژهنامه آزادنقاشیخط یکی از انواع شیوه های خوشنویسی می باشد که آن را بصورت یک واژه ای همچون "نقاشیخط " ، " خطنقاشی" ،" خطاشی " همچنین دو واژه ای " نقاشی خط "،"خط نقاشی " می نامند ، نقاشی خط طی چند دهه اخیر رشد چشم گیری داشته است ، از هنرمندان نا آور این رشته، میتوان به سبحان مهرداد محمد پور اشاره کرد وی شیوه تخص
سبحان مهرداد محمدپورواژهنامه آزادسبحان مهرداد محمدپور ابداع کننده خطوط 14 گانه سبحان می باشد که وی ابداع کننده نقاشی خط هوالجمیل نیز می باشد با توجه به ابداع بیش از 14 خط خوشنویسی و نقاشی خط ، سبحان مهرداد محمدپور را رکورد دار ابداع رسم الخط اسلامی نامیده اند این هنرمند از تاثیر گذارترین هنرمندان معاصر در تخصصی شدن رشته خوشنویسی اس
پردازفرهنگ فارسی عمید۱. = پرداختن: ◻︎ همیشه به یزدانپرستان گرای / بپرداز دل زاین سپنجیسرای (فردوسی: ۸/۴۱۶).۲. آرایشکننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چهرهپرداز، سخنپرداز.٣. گوینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): عبارتپرداز، دروغپرداز، نکتهپرداز.٤. سراینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): غزلپرداز، نغمهپرداز.<br
نقاشیلغتنامه دهخدانقاشی . [ ن َق ْ قا ] (حامص ) حرفه ٔ نقاش . صورتگری . مصوری . چهره گشائی . تصویرکشی . نگارگری . نقاشه . || (اِ مرکب ) نقش . عمل نقاشی . (یادداشت مؤلف ). تصویر. صورت . نگار. نقشی که به دست نقاش کشیده شده است . آنچه نقاش رسم کرده است . || کارگاه نقاشی . محل کار نقاش . جای نقاش
دسته نقاشیلغتنامه دهخدادسته نقاشی . [ دَ ت َ /ت ِ ن َق ْ قا ] (ص نسبی ) دارای دسته ٔ منقش و بنگار.- دروغهای دسته نقاشی ؛ دروغهای پردار. دروغهایی آشکارا و روشن . دروغهای آراسته به حکایات یا ادله ٔ بی اساس .
نقاشیلغتنامه دهخدانقاشی . [ ن َق ْ قا ] (حامص ) حرفه ٔ نقاش . صورتگری . مصوری . چهره گشائی . تصویرکشی . نگارگری . نقاشه . || (اِ مرکب ) نقش . عمل نقاشی . (یادداشت مؤلف ). تصویر. صورت . نگار. نقشی که به دست نقاش کشیده شده است . آنچه نقاش رسم کرده است . || کارگاه نقاشی . محل کار نقاش . جای نقاش
علی شرنقاشیلغتنامه دهخداعلی شرنقاشی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن محمد شرنقاشی خطیب شافعی . وی ادیب بود. وفات او پس از سال 1200 هَ . ق . روی داده است . او راست : 1- اوزان البحور الشعریة والفنون الادبیة. 2</sp