نقالةلغتنامه دهخدانقالة. [ ن َق ْقا ل َ ] (ع ص ) تأنیث نقّال . رجوع به نَقّال شود.- سیم نقالة ؛ سیمی که بدان چیزی را از جائی به موضعی دیگر نقل کنند.- ملک نقاله ؛ ملکی که اجساد مردگان را از اراضی متبرکه به برهوت و دیگر جاهای بد نقل کند.
نکالهلغتنامه دهخدانکاله . [ ن َ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) نکالت . (ناظم الاطباء). رجوع به نکالت شود.
نقالهفرهنگ فارسی معین(نَ قّ لِ) [ ع . نقالة ] (اِ.) ابزاری است درجه دار به شکل نیم دایره که برای اندازه گیری و ترسیم زوایا به کار برده می شود.