نقطۀ آغازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، نقطۀ شروع، استارت، شروع، شروع مسابقه، شروع بازی، نقطۀ عزیمت، خروج اوایل، نخستین وهله، آغاز کار، سرآغاز رجعت آستانه، دهانه، ورودی▼ مرز، حدّ آغازکننده: کلید، ماشه، دکمه، شستی، وسیله، وسیلۀ اقدام، بازکننده
نقطه نقطهلغتنامه دهخدانقطه نقطه . [ ن ُ طَ / طِ ن ُ طَ/ طِ ] (ص مرکب ) خال خال . پر خال و نقط : گر ز نصرت نه حامله است چرانقطه نقطه است پیکر تیغش . خاقانی .- <span clas
نقطهبهنقطهpoint-to-pointواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ارسال نشانکها از یک نقطۀ مبدأ به یک نقطۀ مقصد
پِیرنگ دَورانیcircular plotواژههای مصوب فرهنگستانپِیرنگی که در آن پایان رویدادها به نقطۀ آغاز آن بازمیگردد
ورودی باندgate 2واژههای مصوب فرهنگستاننقطۀ آغاز پروازهای تجاری یا نقطۀ ورود هواپیما به فضای پروازی تحت مراقبت
خلاصی پدال کلاچclutch pedal free travel, clutch pedal clearance, free travel of clutch pedal, clutch play, clutch release clearance, clutch free play, clutch pedal free playواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ بین نقطۀ آغاز حرکت پدال کلاچ و جابهجایی بلبرینگ (ball-bearing) کلاچ