نقطه نقطهلغتنامه دهخدانقطه نقطه . [ ن ُ طَ / طِ ن ُ طَ/ طِ ] (ص مرکب ) خال خال . پر خال و نقط : گر ز نصرت نه حامله است چرانقطه نقطه است پیکر تیغش . خاقانی .- <span clas
نقطهبهنقطهpoint-to-pointواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ارسال نشانکها از یک نقطۀ مبدأ به یک نقطۀ مقصد
اوج 3climaxواژههای مصوب فرهنگستان[زیستشناسی] مرحلۀ نهایی یک توالی/ پیآیی که به تعادل و پایداری نسبی رسیده است [سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] لحظهای که کنش نمایش به بالاترین حد خود میرسد و سرنوشت قهرمان داستان مشخص میشود متـ . نقطۀ اوج 2