نقطۀ تلاقیcoincidence pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای در دامنۀ مشترک چند نگاشت که نگارۀ آن تحت آن نگاشتها برابر باشد
نقطه نقطهلغتنامه دهخدانقطه نقطه . [ ن ُ طَ / طِ ن ُ طَ/ طِ ] (ص مرکب ) خال خال . پر خال و نقط : گر ز نصرت نه حامله است چرانقطه نقطه است پیکر تیغش . خاقانی .- <span clas
نقطهبهنقطهpoint-to-pointواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ارسال نشانکها از یک نقطۀ مبدأ به یک نقطۀ مقصد
گودۀ مرکزی 1central pitواژههای مصوب فرهنگستانفرورفتگی بسیار کوچک در نقطۀ تلاقی شیارهای تکاملی در مرکز سطح جوندۀ دندانهای آسیا
اعتدال بهاریvernal equinoxواژههای مصوب فرهنگستان1. یکی از دو نقطۀ تلاقی استوای آسمان و دایرهالبروج که وقتی مرکز خورشید به آن نقطه میرسد، سال شمسی نو میشود 2. زمانی که خورشید به این نقطه در آسمان برسد متـ . اعتدال ربیعی
اعتدال پاییزیautumnal equinoxواژههای مصوب فرهنگستان1. یکی از دو نقطۀ تلاقی استوای آسمان با دایرهالبروج که وقتی خورشید در مسیر ظاهری سالانهاش به آن میرسد، آغاز پاییز نیمکرۀ شمالی زمین است 2. زمانی که خورشید به این نقطه در آسمان برسد متـ . اعتدال خریفی
رقاشانلغتنامه دهخدارقاشان . [ رَ ] (اِخ ) دو کوه اند به اعلای شریف . (منتهی الارب ). دو کوهک است در طرف اعلای شریف در نقطه ٔ تلاقی دار کعب و کلاب و کوههای مزبور بسوی سواد متوجه اند و اطراف آن زمین سفیدی است . (از معجم البلدان ج 4).
زاویه ٔ مجسمهلغتنامه دهخدازاویه ٔ مجسمه . [ ی َ /ی ِ ی ِ م ُ ج َس ْ س َ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هیئتی است حاصل در نقطه ٔ اتصال سطحهای متعدد یک جسم منحدب (زاویه ٔ مکعب ) و یا نقطه ٔ انتهای تنها سطح آن (زاویه ٔ مخروط). و این