نقطۀ نشانهرویaiming pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای بر روی باند که خلبان برای نشست، آن را نشانه میرود
نقطه نقطهلغتنامه دهخدانقطه نقطه . [ ن ُ طَ / طِ ن ُ طَ/ طِ ] (ص مرکب ) خال خال . پر خال و نقط : گر ز نصرت نه حامله است چرانقطه نقطه است پیکر تیغش . خاقانی .- <span clas
نقطهبهنقطهpoint-to-pointواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ارسال نشانکها از یک نقطۀ مبدأ به یک نقطۀ مقصد
علامت نقطۀ نشانهرویrunway aiming point marking, aiming point markingواژههای مصوب فرهنگستاندو خط موازی ترسیمشده در نقطۀ نشانهروی که برای نشست صحیح به خلبان کمک میکند