نقطۀ گزارشدهیreporting point, calling-in-pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای در دریا که پس از رسیدن به آن باید گزارش تردد به مرکز واپایی شناورهای منطقه داده شود
نقطه نقطهلغتنامه دهخدانقطه نقطه . [ ن ُ طَ / طِ ن ُ طَ/ طِ ] (ص مرکب ) خال خال . پر خال و نقط : گر ز نصرت نه حامله است چرانقطه نقطه است پیکر تیغش . خاقانی .- <span clas
نقطهبهنقطهpoint-to-pointواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ارسال نشانکها از یک نقطۀ مبدأ به یک نقطۀ مقصد