نموداریلغتنامه دهخدانموداری . [ ن ُ / ن ِ ] (حامص ) آشکاری . هویدائی . ظهور. بروز. آشکار شدن یا بودن . || اشتهار. (از ناظم الاطباء). || (ص نسبی ) نمونه ای .برسبیل شاهد و مثال : و امثله نموداری و رموز و اشارات او پسندیده داشت . (سندبادنامه
شیوۀ بازبینی و ارزیابی نموداریgraphical evaluation and review techniqueواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تحلیل شرطی و احتمالی شبکۀ فعالیتهای پروژه با ترسیم نمودار روابط منطقی و زمانی آنها اختـ . شیبان GERT