لغتنامه دهخدا
نیمانیم . (ص مرکب ، ق مرکب )نصفانصف . برابر. راستا. (یادداشت مؤلف ). نیمی ازین و نیمی از آن : کشک گندم و کشک جو نیمانیم با یک درم سنگ تخم بادیان . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). کشکاب از کشک و نخود پزند نیمانیم یا دو بهر کشک جو و یک بهر نخود. (ذخیره ٔ خوارزمش