نمایشی کردنdramatizationواژههای مصوب فرهنگستانپدید آوردن یک اثر یا متن نمایشی براساس یک اثر ادبی یا غیرادبی متـ . نمایشیسازی
چتربالپَری نمایشی،چتربال نمایشیparagliding aerobaticsواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مواد چتربالپَری که در آن شرکتکنندگان به حرکات نمایشی و جولان هوایی میپردازند
نمایشیلغتنامه دهخدانمایشی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ] (ص نسبی ) درخور نمایش . اهل نمایش . (یادداشت مؤلف ).
نمایشیدیکشنری فارسی به انگلیسیdemonstrative, dramatic, exhibition, scenic, spectacular, stagy, stilted, theatrical
نمایشیلغتنامه دهخدانمایشی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ] (ص نسبی ) درخور نمایش . اهل نمایش . (یادداشت مؤلف ).
نمایشیدیکشنری فارسی به انگلیسیdemonstrative, dramatic, exhibition, scenic, spectacular, stagy, stilted, theatrical
نمایشیلغتنامه دهخدانمایشی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ] (ص نسبی ) درخور نمایش . اهل نمایش . (یادداشت مؤلف ).