نماةلغتنامه دهخدانماة. [ ن َ ] (ع اِ) مورچه ریزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مورچه ٔ خرد و ریزه . (ناظم الاطباء). ج ، نَمی ̍.
نمایهلغتنامه دهخدانمایه . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی َ / ی ِ ] (اِ) مانند. نمونه .- هم نمایه ؛ همانند. هم نشین . همراه . (انجمن آرا) (آنندراج ) :
نیمچاهلغتنامه دهخدانیمچاه . (اِخ ) دهی است از دهستان قره طغان بخش بهشهر شهرستان ساری . در 2هزارگزی شمال ایستگاه نکا، در دشت معتدل مرطوبی واقع و 130 تن سکنه دارد. آبش از رود نکا، محصولش غلات ، برنج ، پنبه و شغل اهالی زراعت است .
نمایهدیکشنری فارسی به انگلیسیconfiguration, exhibit, exhibition, figure, index, layout, prelude, scheme, sign
شاخص یخبندانfreezing index, coldness sunواژههای مصوب فرهنگستانتعداد تجمعی درجهروزهایی در فصل یخبندان که در طی آن دمای هوا بالا و زیر صفر درجۀ سلسیوس، یعنی بالا و پایین 32 درجۀ فارنهایت، است متـ . نمایۀ یخبندان