نمودجلغتنامه دهخدانمودج . [ ن َ دَ ] (اِ) نمودش . نمونه . نقشه . کارنامه . دستورالعمل . (ناظم الاطباء).
نموذجلغتنامه دهخدانموذج . [ ن ُ ذَ ] (معرب ، اِ) معرب ِنموده است . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (غیاث اللغات ). رجوع به نموده و نیز رجوع به انموذج شود.
نموذجدیکشنری عربی به فارسیمدل , نمونه , سرمشق , قالب , طرح , نقشه , طرح ريختن , ساختن , شکل دادن , مطابق مدل معيني در اوردن , نمونه قرار دادن , الگو
نمودار دادهشارdata flow diagram, DFD 2واژههای مصوب فرهنگستاننگارهای که مسیر گردش دادهها را در یک سامانۀ اطلاعاتی نشان میدهد متـ . نمودش
نمودجلغتنامه دهخدانمودج . [ ن َ دَ ] (اِ) نمودش . نمونه . نقشه . کارنامه . دستورالعمل . (ناظم الاطباء).
صاحب کمرفرهنگ فارسی عمیدپادشاه: ◻︎ پرستش نمودش به آیین شاه / که صاحبکمر بود و صاحبکلاه (نظامی۵: ۹۲۲).
روباهیلغتنامه دهخداروباهی . (حامص ) فریبندگی . حیله گری . (ناظم الاطباء). مکاری . نیرنگ بازی : ولی چون بخت روباهی نمودش ز شیری و جهانگیری چه سودش ! نظامی .و رجوع به روباهی کردن شود.
صاحب کمرلغتنامه دهخداصاحب کمر. [ ح ِ ک َ م َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دارای کمربند. || پادشاه : پرستش نمودش به آیین شاه که صاحب کمر بود و صاحب کلاه .نظامی .