نمکنشناسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ناس، حقنشناس، قدرنشناس، ناراضی، ناسپاس، ناشکر، بیعاطفه، نامرد، نمکبهحرام، بیفکر، فراموشکار قدرنشناسانه، بهنامردی، ازروی نامردی، نامردانه
نمک ناشناسلغتنامه دهخدانمک ناشناس . [ ن َ م َ ش ِ ] (نف مرکب ) نمک کور. حق ناشناس . ناسپاس . که پاس نان و نمک ندارد.
نمکنشناسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی کنشناسی، کفران نعمت، ناشکری، عدم تشکر، نامردی، قدرنشناسی، فراموشی کار بیپاداش، آدم نمکنشناس، نامرد