ننگینلغتنامه دهخداننگین . [ ن َ ] (ص نسبی ) معیوب . زشت . (غیاث اللغات ) (از برهان قاطع) (از جهانگیری ) (ناظم الاطباء). عیب دار.(برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : هست پاک و حلال و رنگین روی نه حرام و پلید و ننگین روی . سنائی .
ننگیندیکشنری فارسی به انگلیسیdisgraceful, dishonorable, ignoble, infamous, inglorious, opprobrious, scandalous, shameful, stigmatic
ژوینلغتنامه دهخداژوین . [ ژُ وی َ ] (اِخ ) فلاویوس کلودیوس ژُویانوس . نام یکی از امپراطوران روم (از 363 تا 364 م .)، مولد پانونی در حدود سال 331 و متوفی در سال 364<
الجزایرلغتنامه دهخداالجزایر. [اَ ج َ ی ِ ] (اِخ ) کشوری است در شمال غربی آفریقا، مساحت آن در حدود سه ملیون هزارگز مربع و سکنه ٔ آن 8931000 تن است که از آن یک میلیون غیر مسلمان و از این یک میلیون 700000 تن فرانسوی هستند. از شمال