نهشتالگوdeposit modelواژههای مصوب فرهنگستانالگویی که باتوجهبه آن میتوان، بدون کاوش گسترده، به ماهیت و میزان پایداری بقایای باستانشناختی در یک منطقة مشخص پی برد
نهصدلغتنامه دهخدانهصد. [ ن ُ ص َ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) نه دفعه صد. (ناظم الاطباء). تسع مائة. نماینده ٔ آن در ارقام هندسیه 900 و در حساب جمل «ظ» باشد. (یادداشت مؤلف ).
نهشتفرهنگ فارسی عمید۱. = نهشتن۲. (زمینشناسی) موادی که بهوسیلۀ آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و در آنجا انباشته میشود.