نهامینلغتنامه دهخدانهامین . [ ن َ ] (اِ) آهنگر. (رشیدی ) (جهانگیری ) (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ). حداد، به این معنی به حذف نون آخر هم به نظر آمده است . (از برهان ). رجوع به نهامی شود.
نعیمانلغتنامه دهخدانعیمان . [ ن ُ ع َ ] (اِخ ) ابن عمروبن رفاعة النجاری الانصاری ، از اهل مدینه و از صحابه ٔ پیغمبر بود، مردی مزّاح بود و رسول (ع ) را شادمان و خندان می کرد، و در عین شوخ طبعی از شجاعان عرب بود و در جنگهای بدر و احد و خندق شرکت جست ، وی بعد از سال 41</