تهوع صبحگاهیmorning sickness, nausea gravidarumواژههای مصوب فرهنگستاناحساس تهوع و استفراغ در هنگام برخاستن از خواب، بهویژه در ماههای اول بارداری
نهوعلغتنامه دهخدانهوع . [ ن ُ ] (ع مص ) به ستم قی کردن و چیزی برنیامدن از گلو . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
نهویهلغتنامه دهخدانهویه . [ ن ُ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش قیروکارزین شهرستان فیروزآباد. در 17 هزارگزی جنوب شرقی قیر و 6 هزارگزی رودخانه ٔقره آغاج واقع است و یکصد تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصول عمده اش خرما و انار
نعوةلغتنامه دهخدانعوة. [ ن َع ْ وَ ] (ع اِ) گو زیر زه بینی . هی نقرة تحت وترة الانف . (بحر الجواهر) (یادداشت مؤلف ).
نهوءلغتنامه دهخدانهوء. [ ن ُ ] (ع مص ) نیم جوش شدن گوشت .(صراح اللغة). نهوئة. (منتهی الارب ). نهاء. نهائة. نهاوة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به نهاء شود.
نهاءلغتنامه دهخدانهاء. [ ن َه ْءْ ] (ع مص ) نیم پز گردیدن گوشت .نهائة. نهوء. نهاوة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).نهوئة. (منتهی الارب ). فهو نهی ٔ . || پر گردیدن . (منتهی الارب ). ممتلی شدن . (از اقرب الموارد) .