نواقزلغتنامه دهخدانواقز. [ ن َ ق ِ ] (ع اِ) نواقز الدابة؛ دست و پای ستور. (منتهی الارب ). ج ِ ناقزة. نیز رجوع به نوافز شود.
نواقصلغتنامه دهخدانواقص . [ ن َ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناقصة. رجوع به ناقصة شود. || در تداول بجای نقائص (ج ِ نقیصة) مستعمل است .
ناقزةلغتنامه دهخداناقزة. [ ق ِ زَ ] (ع ص ) تأنیث ناقز است . (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به ناقز شود. || (اِ) هر یک از دست و پای ستور. (ناظم الاطباء). نواقز الدابة؛ قوائمها. (المنجد) (اقرب الموارد). ج ، نواقز. رجوع به نواقز شود.
نافزةلغتنامه دهخدانافزة. [ف ِ زَ ] (ع اِ) واحد نوافز است . رجوع به نوافز شود:نوافزالدابة؛ پایهای ستور. (منتهی الارب ). قوائمها، واحدتها: نافزة. (معجم متن اللغة). و معروف نواقز است [ به قاف ] . (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة).