نوتختلغتنامه دهخدانوتخت . [ ن َ / نُو ت َ ] (ص مرکب ) که تازه بر تخت نشسته است . شاه نو : نوعروسان گرفته شمع به دست شاه نوتخت شد عروس پرست .نظامی .
عروس پرستلغتنامه دهخداعروس پرست . [ ع َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) عروس پرستنده . دوستدارنده ٔ عروس : نوعروسان گرفته شمع به دست شاه نوتخت شد عروس پرست .نظامی .