نوجانلغتنامه دهخدانوجان . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارنگه ٔ بخش کرج شهرستان تهران ، در 20 هزارگزی شمال کرج و 3 هزارگزی غرب راه کرج به چالوس در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 461 تن
سهیلغتنامه دهخداسهی . [ س َ ] (ص ) راست و درست را گویند عموماً و هر چیز راست رسته را خوانند خصوصاً. (برهان ). راست عموماً و سروی که بغایت راست باشد خصوصاً. (غیاث ) : بزد بر میان درخت سهی گذاره شد آن تیر شاهنشهی . فردوسی .رجوع به س
نوجانلغتنامه دهخدانوجان . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارنگه ٔ بخش کرج شهرستان تهران ، در 20 هزارگزی شمال کرج و 3 هزارگزی غرب راه کرج به چالوس در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 461 تن
نوجانلغتنامه دهخدانوجان . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارنگه ٔ بخش کرج شهرستان تهران ، در 20 هزارگزی شمال کرج و 3 هزارگزی غرب راه کرج به چالوس در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 461 تن
نوجانلغتنامه دهخدانوجان . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارنگه ٔ بخش کرج شهرستان تهران ، در 20 هزارگزی شمال کرج و 3 هزارگزی غرب راه کرج به چالوس در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 461 تن
منوجانلغتنامه دهخدامنوجان . [ م َ ] (اِخ ) یا منقان . منوغان . قریه ای است به کرمان . قریه ای است در جانب شمال بارز به مسافت سی فرسنگ . (فارسنامه ٔ ناصری ).