نودلةلغتنامه دهخدانودلة. [ ن َ دَ ل َ ] (ع مص ) مضطرب و لرزان شدن از غایت پیری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || فروهشته گردیدن هر دو خصیة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة). و نعت از آن منودل است . (منتهی الارب ) (از متن اللغة).
منودللغتنامه دهخدامنودل . [ م ُ ن َ دِ ] (ع ص ) پیر مضطرب لرزان . (آنندراج ). نعت است از نودله ، و یقال مشی الرجل منودلاً؛ ای مسترخیاً. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه می لرزد از پیری . (مهذب الأسماء). پیرمرد مضطرب و لرزان : مشی الرجل منودلاً؛ یعنی فروهشته و مسترخی راه رفت آن مرد. (ناظ