نارسانلغتنامه دهخدانارسان . [ رَ ] (نف مرکب ) آنکه نمی رساند. (ناظم الاطباء). || نرسنده . که نمی رسد : چو نیکی فزائی به روی خسان بود مزد آن سوی تو نارسان . فردوسی . || ناتمام . ناکامل . ناپایدار و بی اعتبار. نااستوار. ناقص . نارسا <s
شهر ناپرسانلغتنامه دهخداشهر ناپرسان . [ ش َ رِ پ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شهری که در آنجا کسی به داد کسی نرسد و عدل و انصاف را رواجی نباشد. (آنندراج ) : از هوای شهر ناپرسان عشق از ما مپرس میشوی بیمار دل زآن مسکن و مأوا مپرس .محسن تأثیر (از آ