نویسهگردانیtransliteration 1واژههای مصوب فرهنگستانتبدیل صورتهای نوشتاری از یک نظام خطی به یک نظام خطی دیگر
نویسهگردانیشدهtransliteration 2واژههای مصوب فرهنگستانصورت تبدیلشدۀ صورتهای نوشتاری یک نظام خطی به نظام خطی دیگر
نوپیشهلغتنامه دهخدانوپیشه . [ ن َ / نُو ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) کسی که تازه به شغلی مشغول گردیده . شاگرد مبتدی . (فرهنگ فارسی معین ). تازه کار : این نوپیشه را گفتند که این را گردن بزن . (تذکرة الاولیاء).<b
نوسهلغتنامه دهخدانوسه . [ س َ / س ِ/ن َ / نُو س َ / س ِ ] (اِ)قوس قزح . (از لغت فرس اسدی ) (رشیدی ) (برهان قاطع) (صحاح الفرس ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نوس .
ترجم صوتيادیکشنری عربی به فارسیعين کلمه ياعبارتي را از زباني بزبان ديگر نقل کردن , حرف بحرف نقل کردن , نويسه گرداني کردن
نویسهگردانیشدهtransliteration 2واژههای مصوب فرهنگستانصورت تبدیلشدۀ صورتهای نوشتاری یک نظام خطی به نظام خطی دیگر