لغتنامه دهخدا
نسوع . [ ن ُ ] (ع مص ) واشدن و سست شدن گوشت بن دندان . (تاج المصادر بیهقی ). دروا شدن گوشت بن دندان از دندان و فروهشته و سست گردیدن . (منتهی الارب ). نسع. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || بیرون افتادن و برآمدن هر ثنیه ٔ کسی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).نسع. (اقرب ال