نپذیرفتندیکشنری فارسی به انگلیسیdisapprove, discredit, overbear, refuse, reject, repel, repudiate, repulse
پذیرفتنیفرهنگ مترادف و متضادباورکردنی، پسندیده، قابلقبول، مطلوب، مقبول، موردپسند ≠ غیرقابلقبول، نپذیرفتنی
ناپذرفتنیلغتنامه دهخداناپذرفتنی . [ پ َ رُ ت َ ] (ص لیاقت ) نپذیرفتنی . نامقبول .غیرقابل قبول . نشنودنی . که قابل اطاعت کردن نیست .
خدمات رد گزینشی تماسselective call rejection, selective call block, call blockواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات سفارشی تماس که در آن تماسهای ورودی در صورت موجود بودن در فهرست شمارهتلفنهای نپذیرفتنی پیشگزیدۀ کاربر با پیام ضبطشده پاسخ داده میشود
عقب نشینیفرهنگ فارسی معین( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - ترک مواضع نظامی در هنگام جنگ . 2 - بازگشتن به عقب تر از جای خود یا دست کشیدن دایم یا موقت از آن چه دشوار یا نپذیرفتنی است .