نچیدهلغتنامه دهخدانچیده . [ ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ناچیده . چیده ناشده : اندوه گل نچیده میداشت پاس در ناخریده میداشت .نظامی .
پالایة نادیNaudy filterواژههای مصوب فرهنگستانپالایة خطمحور یا شبکهمحور در حوزة مکان که بیهنجاریهایی با طولِموج کوتاهتر از طول پنجرة معین را آشکارسازی میکند و سپس آنها را با برونیابی از دادههای مجاور حذف میکند
روش نادیNaudy methodواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش خودکار، برپایة خط اندازهگیری برآورد ژرفا، که در آن محل و نوع بیهنجاری با استفاده از همبستگی متقابل دادههای خطی مغناطیسی مشاهدهشده با بیهنجاریهای نظری تعیین میشود
پندهلغتنامه دهخداپنده .[ پ ِ دَ / دِ ] (اِ) قطره را گویند اعم از قطره ٔ آب و قطره ٔ باران و قطره ٔ خون و امثال آن . (برهان قاطع). چکه . یوجه . لک . لکه . اشک . خال . || نقطه و ذرات . (برهان قاطع).
طشت و طبقلغتنامه دهخداطشت و طبق . [ طَ ت ُ طَ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع : طشت و طبقی نچیده ایم .
ایزملغتنامه دهخداایزم . [ زُ ] (اِ) هیزم : باغ خود را نچیده گل میوه برد سرهنگش ایزم و میوه . اوحدی .رجوع به هیزم شود.
روزبروزلغتنامه دهخداروزبروز. [ ب ِ ] (ق مرکب ) همه روز. (ناظم الاطباء). چند روز متوالی و از پی هم . یوماً فیوماً. (ناظم الاطباء). همیشه : گل برچنند روز بروز از درخت گل زین گلبنان هنوز مگر گل نچیده اند!سعدی .
جرس غوزهلغتنامه دهخداجرس غوزه . [ ج َ رَ زَ / زِ ] (اِ مرکب )همان غوزه که بشکل جرس میباشد و غوزه گل پنبه که درتوی برگ بود و هنوز پنبه از میانش نچیده باشند. از اهل زبان بتحقیق پیوسته است . (بهارعجم ) (آنندراج ).