نگهداری ایجابیon-condition maintenance, OCMواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نگهداری هواگرد که در آن قطعات، بدون در نظر گرفتن تعمیرات دورهای، چنانچه سالم به نظر برسند تعمیر یا تعویض نمیشوند
نگهداریدیکشنری فارسی به انگلیسیcare, custody, keeping, maintenance, preservation, reservation, retention, support, sustenance, ward
نگهداریفرهنگ مترادف و متضاد۱. حفاظت، حفظ، صیانت ۲. پاسداری، حراست، محارست، محافظت، وقایت ۳. توجه، مراقبت، مواظبت ۴. بازداری، ضبط، کف ۵. پرستاری، سرپرستی
نگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گهداری، حفظ، حفظ اموال، مواظبت، مراقبت، انبارداری احتکار، انباشت، افزایش سرمایه گروکشی، تصرف ◄ مالکیت نگهداری ماشینآلات، سرویس، تعمیرونگهداری نگهبانی، حفاظت گاوصندوق، ایمنی مالکیت عملی، ~ غیررسمی، ~ درعمل جلوگیری ازفساد، حفظ چسبندگی جاپا، دستگیره، گیره
نگهداریدیکشنری فارسی به انگلیسیcare, custody, keeping, maintenance, preservation, reservation, retention, support, sustenance, ward
نگهداریفرهنگ مترادف و متضاد۱. حفاظت، حفظ، صیانت ۲. پاسداری، حراست، محارست، محافظت، وقایت ۳. توجه، مراقبت، مواظبت ۴. بازداری، ضبط، کف ۵. پرستاری، سرپرستی
نگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گهداری، حفظ، حفظ اموال، مواظبت، مراقبت، انبارداری احتکار، انباشت، افزایش سرمایه گروکشی، تصرف ◄ مالکیت نگهداری ماشینآلات، سرویس، تعمیرونگهداری نگهبانی، حفاظت گاوصندوق، ایمنی مالکیت عملی، ~ غیررسمی، ~ درعمل جلوگیری ازفساد، حفظ چسبندگی جاپا، دستگیره، گیره
خدانگهداریلغتنامه دهخداخدانگهداری . [ خ ُ ن ِ گ َ ] (حامص مرکب )خداحافظی . گفتار خدانگهداری . هنگام بدرود و وداع .
خدمۀ نگهداریmaintenance crewواژههای مصوب فرهنگستانکارکنان بخش زمینی که مسئولیت آماده نگه داشتن هواگرد را بر عهده دارند