ناآمدنیلغتنامه دهخداناآمدنی . [ م َ دَ] (ص لیاقت ) نیامدنی . که نخواهد آمد. که آمدنی نیست . || واقعنشدنی . که اتفاق نخواهد افتاد.
نامدنیلغتنامه دهخدانامدنی . [ م َ دَ ] (ص لیاقت ) نیامدنی . ناآمدنی . مقابل آمدنی . رجوع به آمدنی شود. || حادث ناشدنی . ناممکن . واقعنشدنی .
دست نیامدنیلغتنامه دهخدادست نیامدنی . [ دَ ن َ م َ دَ ] (ص لیاقت مرکب ) غیر ممکن الحصول . مقابل دست آمدنی .
دست نیامدنیلغتنامه دهخدادست نیامدنی . [ دَ ن َ م َ دَ ] (ص لیاقت مرکب ) غیر ممکن الحصول . مقابل دست آمدنی .
ناآمدنیلغتنامه دهخداناآمدنی . [ م َ دَ] (ص لیاقت ) نیامدنی . که نخواهد آمد. که آمدنی نیست . || واقعنشدنی . که اتفاق نخواهد افتاد.
لايعوضدیکشنری عربی به فارسیغير قابل خريداري , باز خريد نشدني , از گرو در نيامدني , غير قابل استخلا ص , پايان ناپذير
irredeemableدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل جبران نیست، از گرو در نیامدنی، غیر قابل استخلاص، غیر قابل خریداری، باز خرید نشدنی، پایان نا پذیر
insuperableدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر قابل تحمل، شکست ناپذیر، فائق نیامدنی، از میان برنداشتنی، مغلوب نشدنی، برطرف نکردنی
دست نیامدنیلغتنامه دهخدادست نیامدنی . [ دَ ن َ م َ دَ ] (ص لیاقت مرکب ) غیر ممکن الحصول . مقابل دست آمدنی .