نیروده زمینیground power unit, GPUواژههای مصوب فرهنگستانموتور مولد توان کلی که برای تولید برق یا هوای فشرده و راهاندازی سامانههای مختلف هواگَرد بر روی زمین به کار میرود
نیرودهلغتنامه دهخدانیروده . [ دِه ْ ] (نف مرکب ) کمک دهنده . مددکار. یاری کننده . تقویت کننده : پسر بایدی پیشم اکنون به پای دلارای و نیروده و رهنمای . فردوسی .نیروده تست ناف خرچنگ عشرتگه تو دهان ضیغم .خاقانی
نیروده کمکیauxiliary power unit, APUواژههای مصوب فرهنگستانموتور توربینی یا پیستونی کوچک که برای تولید نیروی برق هواگَرد و هوای فشرده یا فشار هیدرولیکی (hydraulic) بر روی زمین یا در هوا به کار میرود
ناراضیلغتنامه دهخداناراضی . (ص مرکب ) ناخشنود. آنکه خرسندی و خوشدلی و قناعت ندارد. (ناظم الاطباء). که راضی نیست .که رضایت ندارد.ناخرسند. غیرقانع. مقابل راضی . رجوع به راضی شود.
نیرودهلغتنامه دهخدانیروده . [ دِه ْ ] (نف مرکب ) کمک دهنده . مددکار. یاری کننده . تقویت کننده : پسر بایدی پیشم اکنون به پای دلارای و نیروده و رهنمای . فردوسی .نیروده تست ناف خرچنگ عشرتگه تو دهان ضیغم .خاقانی
نیرودهلغتنامه دهخدانیروده . [ دِه ْ ] (نف مرکب ) کمک دهنده . مددکار. یاری کننده . تقویت کننده : پسر بایدی پیشم اکنون به پای دلارای و نیروده و رهنمای . فردوسی .نیروده تست ناف خرچنگ عشرتگه تو دهان ضیغم .خاقانی