نیروی محرک الکتریکیelectromotive force 2واژههای مصوب فرهنگستاناختلاف پتانسیل الکتریکی موجود میان قطبهای مولد انرژی الکتریکی
نرخ بیکاری تورم بیشتابnon accelerating inflation rate of unemployment, NAIRUواژههای مصوب فرهنگستانسطحی از بیکاری که اگر کاهش یابد، تورم در جامعه افزایش خواهد یافت
نیرویلغتنامه دهخدانیروی . (اِ) نیرو. رجوع به نیرو شود : دانای یونان ... یاد کرد نیروی و کارکرد و کارپذیری . (از مصنفات بابا افضل ج 6 ص 390) (فرهنگ فارسی معین ).
نیروییلغتنامه دهخدانیرویی . (حامص ) قدرت . نیرومندی . (فرهنگ فارسی معین ) : مثال کمیت ، شمار و درازنا و پهنا... بخردی و دانش و نیرویی . (ازدانشنامه ٔ علائی ، الهیات ص 29) (فرهنگ فارسی معین ).
سری نیروی محرک الکتریکیelectromotive force series, emf series, electromotive series 2, electrochemical series 2واژههای مصوب فرهنگستانمجوعهای از عناصر براساس پتانسیل الکترودی استاندارد آنها که در آن فلزات نجیب، مثبت و فلزات فعال، منفی در نظر گرفته میشوند
آرمیچرفرهنگ فارسی عمیدمحور سیمپیچیشده داخل استوانۀ استارت که در اثر ایجاد نیروی محرک الکتریکی با گردش آن موتور به حرکت درمیآید.
القاوریinductance 1واژههای مصوب فرهنگستانخاصیتی در مدار الکتریکی یا در دو مدار مجاور که به موجب آن تغییر جریان در یک مدار در مدار دیگر یا در خودش نیروی محرک الکتریکی ایجاد میکند
معادلۀ نِرنستNernst equationواژههای مصوب فرهنگستانمعادلهای براساس فعالیت واکنشدهندهها و محصولات واکنش در پیل که بیانگر نیروی محرک الکتریکی پیل برقشیمیایی است
نیرویلغتنامه دهخدانیروی . (اِ) نیرو. رجوع به نیرو شود : دانای یونان ... یاد کرد نیروی و کارکرد و کارپذیری . (از مصنفات بابا افضل ج 6 ص 390) (فرهنگ فارسی معین ).
نیرویلغتنامه دهخدانیروی . (اِ) نیرو. رجوع به نیرو شود : دانای یونان ... یاد کرد نیروی و کارکرد و کارپذیری . (از مصنفات بابا افضل ج 6 ص 390) (فرهنگ فارسی معین ).