لغتنامه دهخدا
نفح . [ ن َ ] (ع مص ) دمیدن بوی خوش . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). دمیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). دمیدن بوی . (از تاج المصادر بیهقی ). منتشر شدن رائحه ٔ طیب . (از اقرب الموارد). || برجستن خون از رگ . (از منتهی الارب )