نیمکتلغتنامه دهخدانیمکت . [ ک َ ] (اِ مرکب ) از: نیم (به معنی نصف ) + کت (به معنی تخت ). (یادداشت مؤلف ). تختی که دست کم از یک طرف دیواره نداشته باشد و بر آن نشینند و پاها فروآویزند یا بر زمین نهند.
چوبیلغتنامه دهخداچوبی . (ص نسبی ) منسوب بچوب . (ناظم الاطباء). از چوب . ساخته شده از چوب ، همچون : خانه ٔ چوبی ، پای چوبی ، پل چوبی ، درچوبی ، دسته ٔ چوبی ، قاشق چوبی ، قفس چوبی ، نیمکت چوبی ، تخت چوبی ، میز چوبی ، صندلی چوبی ، صندلی دسته دار چوبی ، قفسه ٔ چوبی ، کفش چوبی ، نرده ٔ چوبی . هاون
نیمکتلغتنامه دهخدانیمکت . [ ک َ ] (اِ مرکب ) از: نیم (به معنی نصف ) + کت (به معنی تخت ). (یادداشت مؤلف ). تختی که دست کم از یک طرف دیواره نداشته باشد و بر آن نشینند و پاها فروآویزند یا بر زمین نهند.
نیمکتلغتنامه دهخدانیمکت . [ ک َ ] (اِ مرکب ) از: نیم (به معنی نصف ) + کت (به معنی تخت ). (یادداشت مؤلف ). تختی که دست کم از یک طرف دیواره نداشته باشد و بر آن نشینند و پاها فروآویزند یا بر زمین نهند.