نیک بینلغتنامه دهخدانیک بین . (نف مرکب ) که به نیکی های دیگران نظر کند و بدی ها را نادیده گیرد. مقابل عیب بین : نیک دل باش تا نیک بین باشی . (قابوسنامه ).جز این علتش نیست کآن خودپسندحسد دیده ٔ نیک بینش بکند. سعدی .یقین بشنو از من که ر
نیکتافرهنگ نامها(تلفظ: niktā) (نیک + تا = نظیر ، مانند ، لنگه) ، نظیر نیک ، مانند نیک ، بسان نیک ، ← نیک .
نیک رویلغتنامه دهخدانیک روی . (ص مرکب ) نیک رو. رجوع به نیک رو شود : ای نیک نام ای نیک خوی ای نیک دل ای نیک روی ای پاک اصل ای پاک رای ای پاک طبع ای پاک دین .فرخی .
نیکانفرهنگ نامها(تلفظ: nikān) (نیک + ان (پسوند نسبت ، علامت جمع)) ، منسوب به نیک ، ← نیک ، به علاوه به معنی نیکها (اشخاص نیک) .