هاتفیلغتنامه دهخداهاتفی . (اِخ ) 1- از اهالی اَدِرنه 2- از اهالی انگوریه (آنقره ) 3- از اهالی نیکده . 4- از اهالی بروسه . هر چهار تن از شعرای قرن ده و دوازده
هاتفیلغتنامه دهخداهاتفی . [ ت ِ ] (اِخ ) ملا عبداﷲ هاتفی خبوشانی جامی خواهرزاده ٔ عبدالرحمن جامی شاعر و عارف ایرانی قرن نهم (متوفی 927 هَ . ق .) بوده است . چهار کتاب لیلی و مجنون ، شیرین و خسرو، هفت منظر، تمرنامه (ظفرنامه ) را به تقلید خمسه ٔ نظامی به نظم کشید
حاتفیلغتنامه دهخداحاتفی . (اِخ ) نام کتابی است صابئین را و در آن امر رأس و عجائب نیرنجات و عُقَد و صور و غیر آن است . (ابن الندیم ).
عاطفيدیکشنری عربی به فارسیموثر , محرک , نفساني , اسم خاص مونث , مريم مجدليه , ضعيف وخيلي احساساتي , سرمست , اتشي مزاج , سودايي , احساساتي , شهواني
منگلوسیلغتنامه دهخدامنگلوسی . [ م َ گ َ ] (ص نسبی ) منسوب به منگلوس : فیلان سفید منگلوسی خم گشته ز بار آن عروسی .هاتفی .
باغیگریلغتنامه دهخداباغیگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عصیان . بی فرمانی . (آنندراج ) : گروهی ز عقل و سیاست بری در آنجا زده کوس باغیگری .ملاعبداﷲ هاتفی (ازآنندراج ).