هالجلغتنامه دهخداهالج . [ ل ِ ] (ع ص ) آنکه خوابهای پریشان بی حاصل بسیار بیند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). الکثیر الاحلام بلاتحصیل . (از اقرب الموارد) (المنجد).
نوار دگرنامalias bandواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفههایی از نشانک/ سیگنال که محتوای بسامد اولیۀ آنها خارج از پهنای نوار نایکوئیست (nyquist bandwidth) است، ولی براثر نمونهبرداری بر روی نوار گذر (pass band) افتاده است
صافی دگرنامalias filter, antialias filterواژههای مصوب فرهنگستاننوعی صافی که قبل از نمونهبرداری به کار میرود تا بسامدهای ناخواستهای که در نتیجۀ نمونهبرداری امکان دگرنامی دارند حذف شوند
هیالجلغتنامه دهخداهیالج . [ هََ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ هیلاج . هیالج خمسة؛ آفتاب و ماه و طالع و سهم السعاده و جزء اجتماع یا استقبال و آنها ادله ٔ عمر باشند در علم احکام نجوم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به هیلاج شود.
عالجدیکشنری عربی به فارسیبادست عمل کردن , با استادي درست کردن , بامهارت انجام دادن , اداره کردن , دستکاري کردن , شفا دادن , مداوا کردن , دارويي کردن
عالجلغتنامه دهخداعالج . [ ل ِ ] (اِخ ) جائی است به بادیه و در آن ریگستانی است . (منتهی الارب ). ابوعبداﷲ سکونی گوید عالج رمال است میان فَید و قریات . (از معجم البلدان ).