دَرنِشینhatch-rest bar, ledge bar, hatch-rest section, hatch bearer, hatch-ledge bar, hatch zeeواژههای مصوب فرهنگستاننبشی فلزی به شکل Z که بهعنوان پایة نگهدارندة درِ انبار، دورتادور دهانة آن نصب میشود
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
پرهیزانۀ اسیدسازacid-ash diet, acid-ash food, acid-ash residueواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رژیم غذایی که در آن مقدار مواد غذایی اسیدساز بیشتر از مواد غذایی قلیاساز است
پرهیزانۀ قلیاسازalkaline-ash diet, alkaline-ash food, alkaline-ash residueواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رژیم غذایی که در آن مقدار مواد غذایی قلیاساز بیشتر از مواد غذایی اسیدساز است
دریچة ورودیbooby hatch, companion hatchواژههای مصوب فرهنگستاندهانة ورودی کوچکی برای تردد از عرشة آزاد در کشتی یا انبار بدون باز کردن درِ انبار
مایجلغتنامه دهخدامایج . [ ی ِ ] (ع ص ) مائج . موج زننده : و سلطان چون فحل هایج و بحر مایج دودسته شمشیر می زد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص 276). و هر دو چون دو طود هایج و دوبحر مایج از جای برخاستند. (مرزبان نامه ). و بر مقاومت و مبارز
طغانلغتنامه دهخداطغان . [ طُ ] (اِخ ) ابن علی . وی چهارمین تن ازسلسله ٔ ملوک ایلکخانیه ٔ ترکستان بوده و شرف الدوله لقب داشته و از سال 403 تا 408 هَ . ق . فرمانروائی کرده است . (طبقات سلاطین اسلام لین پول ص <span class="hl" di
متهایجلغتنامه دهخدامتهایج . [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) با هم برجهنده به کارزار. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). درهم افتاده و دست به دست داده ٔ در جنگ . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهایج شود.
تهایجلغتنامه دهخداتهایج . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) بر یکدیگر آغالیده شدن . (زوزنی ). با هم برجستن به کارزار. یقال : تهایجوا؛ اذا تواثبو اللقتال و تحرکوا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).