هجرسیلغتنامه دهخداهجرسی . [ هَِ رِ سی ی ] (اِخ ) محمدبن خلیل ، مکنی به ابوالفتوح از فقهای شافعی جامع الازهربود و در سال 1328 هَ . ق درگذشت . او راست : 1- الجوهر النفیس علی صلوات بن ادریس . 2-
گازرشویلغتنامه دهخداگازرشوی . [ زُ / زَ ] (ن مف مرکب ) لباس شسته . جامه ٔ سفیدشده . سپیدشده در اشعار ذیل : روز چون جامه کرد گازرشوی رنگرزوار شب شکست سبوی . نظامی .چو گازرشوی گردد جامه ٔ جام خورد م