گشتهبوoff odourواژههای مصوب فرهنگستانبویی غیر از بوی طبیعی مادۀ غذایی که معمولاً براثر تغییرات نامطلوب و فساد در آن ایجاد میشود
بوی نریboar taint, boar odourواژههای مصوب فرهنگستانطعم و بوی نامطبوع گوشت ناشی از ترشح زیاد هورمونهای جنسی نر برخی از دامها
آماجهdartواژههای مصوب فرهنگستانهدفی تمرینی و هوایی که بهوسیلۀ هواگرد در منطقۀ تیراندازی ضدهوایی قرار میگیرد و پدافند زمینبههوا و هواگرد آن را هدف قرار میدهند
وایابی دادهdata recovery, DARواژههای مصوب فرهنگستانبازگردانی دادههای ذخیرهشدة آسیبدیده برای جلوگیری از نابودی آنها
هدارلغتنامه دهخداهدار. [ هََ دْ دا ] (اِخ ) یکی از نواحی یمامه . مسیلمه ٔ کذاب در این مکان ادعای نبوت کرد و خالد را گرفت . (معجم البلدان ). موضعی یا رودباری است در یمامه که مولد مسیلمه ٔ کذاب است . (منتهی الارب ).
خاطرنگهدارلغتنامه دهخداخاطرنگهدار. [ طِ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) مواظب . جانبدار. مراعات کننده : که خاطرنگهدار درویش باش نه دربند آسایش خویش باش .سعدی (بوستان ).
خانه نگهدارلغتنامه دهخداخانه نگهدار. [ ن َ / ن ِ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) خانه دار. (ناظم الاطباء). نگهبان خانه .
خدانگاهدارلغتنامه دهخداخدانگاهدار. [ خ ُ ن ِ ] (جمله ٔ دعایی ) عبارتی است مخفف از «خدا نگاهدار تو باد». خدا حافظ تو باد. || خداحافظ (= ترکیبی که بوقت وداع گویند).
خدانگهدارلغتنامه دهخداخدانگهدار. [ خ ُ ن ِ گ َ ] (جمله ٔ دعایی ) خدانگاهدار. خداحافظ. رجوع به «خدانگاهدار» در این لغت نامه شود.
راهدارلغتنامه دهخداراهدار. (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر، واقع در 12هزارگزی شمال برازجان ، کنار راه شوسه ٔ شیراز به بوشهر. این ده در دامنه ٔ کوه قرار گرفته و هوای آن گرمسیر است . سکنه ٔ آن 433 تن میب